یه دختر معمولی هستم اسمم سابریناست و امروز تمامی تماشمو برای شادی دوستم فلاترجین که تولدشه میکنم تا خوشحالش کنم و خیلی دوستش دارم ، امیدوارم راضی باشه
ادامه...
بله این دو دختر بیچاره مثل ادمای عادی دیگه رفته بودن رستوران
که نتونستن خودشون و کنترل کنن و تبدیل شدن به روباه و دم و گوش روباه در اوردن
بعد همه مردم با تعجب به اونا زل زده بودند
بعد بانی و چیکا به ریتا یه میکرفون دادن و به رزیتا یه گیتار برقی دادن و گفتن اجرا کنن
اونا هم بلد نبودن یه چیزی همینجوری اجرا کردن و همه خوششون اومد
بیچاره ها از وقتی برگشتن خونه افسرده شدن و هرچقدر فاکسی باهاشون حرف میزنه که اروم بشن تاثیری نداره و میگن ابرومون رفت و قولمون و شکوندیم(قول داده بودن پیش بقیه دم و گوشای روباهشون و نشون ندن)