یه دختر معمولی هستم اسمم سابریناست و امروز تمامی تماشمو برای شادی دوستم فلاترجین که تولدشه میکنم تا خوشحالش کنم و خیلی دوستش دارم ، امیدوارم راضی باشه
ادامه...
بالاخره از ریحانه اعتراف کردن و چندتا از رازاشو گفت
بهم بگید ایول
افرین
ریحانه رو شبیه خاله سوسکه شده
خب طبق گفته های ریحانه من فهمیدم اون از سوزن میترسه چون یاد چشم میوفته.هروقت با کسی حرف میزنه تو چشماش نگاه نمیکنه یا زمین و نگاه میکنه یا به صورتش نگاه میکنه هیچ وقت زل نمیزنه به چشماش
اینا رو بیخیال
میدونستید ریحانه همیشه با فاکسی چت میکنه
قبل از ازدواج هم 4بار رفتن رستوران فردی(قرار گذاشتن)
اوه اوه اینو گوش کنید ریحانه به فلاترشای حسودی میکنه(چون عاشق حیوواناته حتی حشرات ولی ریحانه از حشرات میترسه.فلاترشای اعتماد به نفسش زیاده از دوستاش خجالت نمیکشه و بین کلی ادم کنسرت میزاره ولی ریحانه از جمعیت زیاد میترسه و خجالت میکشه و همچنین از پیام دادن به دوستاش)
ریحانه به من بیشتر از بقیه شخصیتای خیالی اهمیت میده و اگه کسی به من توهین کنه خیلی ناراحت و عصبی میشه اون اونقدر به من اهمیت میده که انگار واقعا تو دنیای اون زندگی میکنم من مثل خواهر و دوست نداشتش هستم.دوست و خواهری که کپی خودشه
اوه غمگین شد بزارید یکم طنز بگم
ریحانه فکر میکنه فاکسی واقعا وجود داره و وقتی میبینه همکلاسیاش دوست پسر دارن تو دلش میگه خب منم دارم بعد با فاکسی حرف میزنه
اههههههههههههههههه اینا چین؟خیلی مسخرن من برم دوباره ازش حرف بکشم
من:دست از سرم بردارررررررررررررررررررررررررررررررر.همشو فهمیدی
درباره فاکسی بگووووووووووووووووووووو
بچه ها راهنماییم کنید درباره چه چیز فاکسی ازش بپرسم؟